یک مربی در بدو ورود به یک باشگاه 4 رسالت و وظیفه عمده رابر دوش خود دارد
که عبارتند از:
1_ ساخت بازیکن
2_ساخت تیم
3_ ساخت
نتیجه
4_ ساخت و ایجاد تغییرات در رفتار های فر هنگی بازیکن و
هوادار
8 هفته از لیگ برتر گذشته است و با تعطیلات جبری پیش آمده
بد نیست کمی در خصوص دیدگاه علمی فوتبال در باب کارکرد مربیان به بحث
بنشینیم . بسنده کردن فقط به نتایج یک تیم، شاهین مناسبی برای اندازه گیری
پارامتر ها و فاکتور های یک مربی موفق نمی تواند باشد. بی شک حضور یک مربی
در باشگاهی جدید بایستی با خود فرآیند های دیگری به همراه داشته باشد .
نگارنده به صورت مختصر و مفید با این مقاله، نگاهی گذرا به آنچه باید از یک
مربی خلق شود داشته و معتقدم یک مربی به مانند شمعی می باشد که با سوختن
خود موجب انتقال تجربه و دانائی به شاگردان خود می شود .
1_ ساخت
بازیکن: با ورود یک مربی به باشگاه جدید، او براساس تز تاکتیکی مورد علاقه
خود نسبت به جذب بازیکنان اقدام می نماید. او وظیفه دارد با بررسی تیمهای
رده پایه باشگاه، بازیکنان مستعد را شناسائی و به تیم اضافه کند و اگر
بازیکنی هنوز از لحاظ جسمانی شرایط حضور در لیگ برتر را ندارد مورد پرورش
خود قرار بدهد. 7 بازیکن جدید که مجوز اضافه شدن به تیم را دارند دیگر دل
مشغولی فکری یک مربی است.
مربی با شناسائی نقاط ضعف تیم سعی می کند
این 7 نفر بتوانند در راه شکوفائی تیم گام بردارند. اگر این بازیکنان جدید
نیمکت نشین شوند مشکلات تیم دو برابر می شود.اگر چنانچه یک مربی بتواند
پدیده جدیدی را به لیگ معرفی کند، در زمینه ساخت بازیکن موفق عمل کرده.
شکوفائی بازیکن نیمکت نشین نیز از دیگر توانائی های یک مربی است. وقتی یک
تیم لیستش کامل می شود ابتدا مربی به سراغ رفع ایراد انفرادی بازیکنان می
رود تا در صد اشتبا هات آنها را به حداقل برساند .
2_ ساخت تیم :
در ابتدا ورودی و خروجی بازیکنان به تیم در افزایش روند موفقیت تاثیر گذار
خواهد بود. تشکیل ستون فقرات یک تیم کار مشکلی می باشد. ستون فقرات یک تیم
شامل یک گلر کامل، رهبرخط دفاعی بازیکنی مقتدر و مطمئن ، هافبکی جنگنده و
طراح و مها جمی ششدانگ برای گل زدن می باشد .شاید برایتان غیر قابل باور
باشد تا بگویم تجربه نشان میدهد برای ساختن یک تیم قهرمان مربی نیاز به یک
پروسه 5 ساله دارد. ساختن تیمی که سخت گل بخورد و براحتی به دروازه حریف
نزدیک شود، موجبات آسایش و غرور هوادارن می باشد.
اما با دیدی
منطقی باید گفت: یک مربی نیاز به ابزار دارد ابزار همان بازیکنان می باشند
که اگر دست مربی را نگیرند توا نائی های یک مربی هرگز شکوفا نخواهد گردید .
3_ساخت
نتیجه: اما در کشور ما امیر قلعه نوعی متخصص نتیجه گرائی می باشد. او و
فراز کمالوند در لیست کوتاه اینگونه مربیان قرار دارند. استرس از عدم کسب
نتایج در خور برای یک مربی عذاب آور است در تیمی بمانند تراکتور کسب نتیجه
از نان شب هم برای مربی این تیم باید مهمتر باشد. نتیجه در فوتبال ما حرف
اول و آ خر را می زند با نتیجه گرفتن و کسب جام و مقام می توان حرفی
برای گفتن داشت. عزت و ذلت در یک قدمی مربیانی می باشد که دربند 3 این
مقاله گیر بیافتند.
حال اگر در پیدایش نتیجه یک تیم، داوران بصورت
سهوی تاثیر گذار باشند گناه یک مربی چه می تواند باشد؟ پیشروی تا مرز سکته
بخاطر ماندگاری و ایجاد باور برای هوادار از سوی یک مربی کار بسیار سختی
است که در ورزش فوتبال گریزی از آن نیست .
4_ساخت و تغییر
دررفتارهای فرهنگی بازیکن و هوادار:
بی شک برگزاری کنفرانس های
متعدد خبری از سوی باشگاه برای مربی می تواند کانال مناسبی برای ایجاد
ارتباطا های فرهنگی از سوی مربی و هوادار باشد تا هوادار نسبت به علایق و
سلایق یک مربی آشنائی پیدا نموده و در مسیر خواسته های قلبی مربی حرکت کند.
وقتی از سوی یک مربی هواداران دعوت به آرامش و عدم هتک حرمت نسبت به همه
عوامل مرتبط در فوتبال با شند، زمینه های تاثیرگذاری فرهنگی بو جود می اید.
وارد
طرح نمونه نمی شوم. از سوئی کنترل بازیکنان و تمکین بازیکن نسبت به
باشگاه نشانه هائی از شخصیت فرهنگی یک مربی می باشد .